يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا (1)

نويسنده: مريم السادات ميرزا حسيني




ديدگاههاي نظري امام خميني (ره) در حوزه سياست خارجي

مقدمه

پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره) تحول نويني را در باب مسائل سياسي ايران اعم از سياست داخلي و خارجي به دنبال داشت. در بعد داخلي، تغيير در ساختار حكومت و نحوه اي اداره كشور و سپردن امور به دست مردم و در بعد خارجي و بين المللي، تغيير رفتاري - ارزشي كه در هر دو بعد بر مبناي اسلام ناب محمدي خلاصه مي شود. لذا سياست خارجي ايران پس از انقلاب اسلامي به كلي با آنچه كه در رژيم گذشته جاري و ساري بود تفاوت پيدا مي كند. اين تغييرات ناشي از رهنمودهايي است كه امام راحل در احكام و فرامين، پيامها و توصيه ها، مكتوبات، سخنرانيها و مصاحبه ها در مواضع و مواقع مختلف بيان مي نمودند.
در اين مقاله برآنيم تا چند نمونه مهم و تاثيرگذار از مواضع و ديدگاههاي نظري ايشان را در حوزه سياست خارجي در شرايط و مناسبتهاي مختلف بررسي نماييم.
قبل از آنكه وارد بحث اصلي شويم لازم مي دانم تعريف سياست و محورهاي ياست خارجي از ديدگاه امام (ره) را بيان نمايم.
تعريف سياست از ديدگاه امام (ره)
"سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد و تمام اين مصالح جامعه را مد نظر بگيرد و اينها هدايت كند به آن چيزي كه صلاحشان است " (1)
"سياست عبارت است از اداره كشور بر اساس مصلحت ديني و دنيوي مردم " (2)

محورهاي سياست خارجي از ديدگاه امام

به طور كلي مي توان محورهاي زير را در زمينه سياست خارجي از كلام و نظرات ايشان استنباط نمود:
1- عدم اتكا به قدرتهاي جهاني كه در سياست نه شرقي و نه غربي امام تجلي نموده است;
2- نفي سلطه پذيري و سلطه گري;
3- حفظ كيان و تماميت ارضي كشور و رعايت مصالح بلند مدت نظام;
4- دعوت به ارزشهاي توحيدي و مباني اسلام;
5- دفاع از حيثيت و شرافت اسلام در مجامع بين المللي;
6- اظهار همدردي با مستضعفان جهان و دعوت از آنها به اتحاد با يكديگر;
7- دعوت به اتحاد مسلمانان;
8- مبارزه راهبردي با رژيم اشغالگر قدس;
9- همزيستي مسالمت آميز و برقراري عادلانه و دوستانه با كشورهاي جهان و نفي انزواگرايي;
10- معرفي اسلام به عنوان ديني جامع، كامل و كاربردي. (3)
لازم به توضيح است كه تعدادي از اين محورها به كرات در كتابها، مقاله ها، رساله هاي دانشگاهي، مصاحبه ها و. . . بحث شده است و توضيحات مفصلي راجع به آنها داده شده است و تقريبا همگان از آنها با اطلاع اند از آنجا كه در اين مقاله سعي مي شود از تكرار مكررات خودداري شود و به جاي گفته ها به ناگفته ها پرداخته شود و مطلب حالت تكراري و خسته كنندگي نداشته باشد از بحث راجع به آنها خودداري مي شود و به مواردي پرداخته مي شود كه كمتر راجع به آنها صحبت شده و غريب مانده اند.


انزواگرايي يا حضوري فعال در روابط بين الملل

يكي از اصولي را كه حضرت امام در سياست خارجي بر آن تاكيد مي كردند سياست نه شرقي و نه غربي بود كه درباره مفهوم سياست نه شرقي و نه غربي همان طوري كه قبلا توضيح داده شد در بسياري از كتابها و نوشته ها توضيح داده شده لذا از تكرار آن خودداري مي كنيم فقط به آن جنبه اي كه برداشتهاي نادرست از اين اصل شده است مي پردازيم.
برداشت نادرستي را كه بسياري از عوام از اين اصل مي كنند اين است كه با توجه به اينكه بر نظام بين الملل كفر حاكم است و بسياري از كشورها بخصوص كشورهاي پيشرفته صنعتي با دين ميانه خوبي ندارند بهتر است هيچ گونه رابطه اي با آنها نداشته باشيم و مرزهايمان را بر تمام جنبه هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي آنان ببنديم در حالي كه حضرت امام هرگز چنين منظوري از اين اصل نداشته اند بلكه برعكس، بايد با استفاده از اصل دعوت كه به عنوان اولين اصل در سياست خارجي اسلام مطرح است با حضوري بسيار فعال و گسترده در تمام زمينه ها و با تمام كشورها رابطه مسالمت آميز (نه گرگ و ميش) برقرار كنيم (بجز رژيم صهيونيستي و كشورهايي كه مفهوم رابطه متقابل عادلانه را درك نمي كنند) و با تقويت جنبه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي با استفاده از مباني اسلامي بتوانيم جامعيت و برتر بودن دين اسلام و قوانين سعادت آفرين آن را به جهانيان بشناسانيم، چگونه هم مي توانيم شعار صدور انقلاب را بدهيم و هم قطع رابطه را بدون رابطه با جهان چگونه و با چه وسيله اي مي توانيم اسلام را معرفي نماييم. آيا با توسل به زور و تهاجم و جنگ مي توانيم انقلاب را صادر و اسلام را معرفي كنيم يا با برقراري رابطه حتي با كشورهاي غير مسلمان و كشورهاي لائيك، به تدريج و در ميدان عمل مي توانيم هم مصلحت اسلام را كه معرفي و جهاني شدن آن است و هم منافع ملي كشورمان به عنوان ام القري را تامين نماييم.
نبايد اينطور فكر كنيم كه هر چه را كه در ديگر كشورها است بد است و مضر بلكه بايستي بدانيم كه بسياري از پيشرفتهاي علمي و فني و اقتصادي كه در جهان ست براي ما نيز مفيد است و بايستي بتوانيم با شيوه هاي درستي اين دستاوردها را گزينش و گلچين كرده، در اختيار بگيريم، در عصري كه ارتباطات بسيار گسترده و سهل شده است و با وجود شبكه هاي جهاني (اينترنت) ، ماهواره ها و. . . چه بخواهيم و چه نخواهيم ارتباطات وجود خواهد داشت. حال كه چاره اي جز ارتباط با ديگر كشورها با هر فلسفه اي نداريم بهتر است در انديشه ارتباط درست و مؤثر باشيم نه ارتباطي ناخواسته و تحميلي، لذا اين تعبير از سخنان امام كه رهبري دوري انديش و آينده نگر بودند هرگز درست نيست و تعبير ايشان هرگز به معني بستن مرزها نيست و تمايل حضرت امام به دنبال كردن اهداف جهاني اسلام و انجام وظايف درست اسلامي در قبال مسلمانان و حتي غير مسلمانان به كلي با عدم ارتباط منافات دارد امام معتقدند كه نظام بين الملل همانند يك شهر است كه محله هاي مختلف آن با هم ارتباط دارند و ما بايستي منزوي نباشيم بلكه بايستي همان گونه كه پيامبر با ارسال سفيران و مبلغان رابطه برقرار مي كرد، عمل كنيم و با كشورها رابطه برقرار كنيم.

پاسخ قانون اساسي به ابهامات

يكي ديگر از منابع و مصادر سياست گذاري خارجي قانون اساسي است كه مورد تاييد و تاكيد حضرت امام بوده است و مطالعه دقيق اصول مرتبط با سياست خارجي ما را به اين مطلب رهنمون مي كند كه جهتگيري قانون اساسي به سوي برقراري توسعه و تحكيم روابط با بازيگران بين الملل و به خصوص با كشورهاي اسلامي و جهان سوم مي باشد و هرگز در اين سند صحبتي از قطع يا تقليل ارتباط بجز مواردي كه با اصول ديني تعارض دارد به ميان نيامده است و در اصل يكصد و سي دوم قانون اساسي تصريح گرديده است روابط صلح آميز با دولتهاي غير محارب نه فقط كشورهاي مسلمان يا همسايه. (4)
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در اصلها و بندهاي مختلفي شيوه هاي برخورد و اصول روابط و سياست خارجي دولتمردان جمهوري اسلامي ايران را در حوزه عمل ترسيم كرده است كه به صورت اجمال به اشاره برخي از اين اصول مي پردازيم.
در اصل دوم و سوم به نفي هرگونه ستمگري، ستم كشي، سلطه گري، سلطه پذيري، استقلال سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور، طرد كامل استعمار و تنظيم سياست خارجي كشور بر اساس و معيارهاي اسلام و تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان جهان و حمايت از آنها تاكيد شده است.
در اصل يازدهم به حكم آيه كريمه "ان هذه امتكم واحده و انا ربكم فاعبدون " دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اعتماد ملل اسلامي و در اصل چهاردهم به رفتار حسنه و بر مبناي قسر و عدل اسلامي با افراد غير مسلمان تا زماني كه بر ضد اسلام و جمهوري اسلامي توطئه و اقدامي نكنند توصيه شده است.
در اصل يكصد و پنجاه و دوم و سوم به دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطه گر و روابط صلح آميز با دولتهاي غير محارب و نفي هر گونه قرارداد كه موجب سلطه بيگانه به شئون كشور گردد اشاره شده است. در اصل يكصد و پنجاه و چهارم جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در كل جامعه بشري را آرمان خود مي داند استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي داند بنابراين ضمن خودداري كامل از هر گونه دخالت در امور داخلي كشورهاي ديگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستكبران در هر نقطه از جهان حمايت كند. (5)

پاسخ امام به ابهامات

حضرت امام گوشه نشيني و سياست انعزال را خلاف عقل و شرع معرفي نموده ضمن تاكيد بر رابطه با همه دولتها (به جز چند كشور محدود آنهم به دلايل كاملا منطقي) بستن مرزها به روي كشورها و قطع روابط ديپلماتيك با آنها را به معناي فنا و هلاكت و مدفون شدن كشور تلقي مي كند و طرحان سياست انزوا را مورد انتقاد قرار داده مي فرمايند:
"اين معنا كه گاهي اهل غرض و جهال آن را بيان مي كنند يا نمي فهمند يا غرضي دارند زيرا تا انسان جاهل يا مخالف با اصل نظام نباشد نمي تواند بگويد كه يك نظام بايد از دنيا منعزل باشد ما با هيچ ملتي بد نيستيم ما به حسب طبع اوليه مي خواهيم با همه دولتها دوست باشيم مي خواهيم كه روابط حسنه با احترام متقابل نسبت به همه داشته باشيم و اگر چنانچه ما احتياج به يك چيز داشته باشيم و آنها احتياج به يك چيز داشته باشند تبادل كنيم مگر اين كه دولتهايي باشند كه با ما خلاف رفتار كنند " (6)
امام همواره به روابط صلح آميز تؤام با دوستي تاكيد داشته و آن را جزء ضرورت زندگي اجتماعي و سياسي مي دانستند و همواره داشتن رابطه را بر ترك آن مقدم مي دانستند با اين شرط كه اين رابطه براساس احترام متقابل باشد و منافع و مصالح طرفين رابطه مدنظر باشد نه اينكه يكجانبه باشد.
با شناختي كه همگان از شخصيت جامع و كامل و آينده نگر و واقع بين امام داريم از آن بزرگوار انتظاري جز اين نداريم. "ما با همه ملتهاي عالم مي خواهيم وست باشيم با همه دولتهاي عالم به حسب طبع اولي مي خواهيم دوست باشيم و روابط حسنه داشته باشيم با احترام متقابل نسبت به همه رابطه داشته باشيم " (7)
از نظر امام خميني (ره) روابطي مردود است كه موجب سلطه شود لذا در اين باره مي فرمايند:
"اگر روابط تجاري با كفار موجب ترس بر حوزه اسلام شود ترك اين روابط بر تمام مسلمانان واجب است " (8)
در اينجا فرقي ميان استيلاي سياسي يا فرهنگي و معنوي دشمن وجود ندارد "اگر روابط سياسي كه بين دولتهاي اسلامي و دول بيگانه بسته مي شود و برقرار مي گردد موجب تسلط كفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود يا باعث اسارت سياسي اينها گردد برقراري روابط حرام است و پيمانهايي كه بسته مي شود باطل است و بر همه مسلمين واجب است كه زمامداران را راهنمايي كنند و وادارشان نمايند بر ترك روابط سياسي اينچنيني هر چند بوسيله مبارزه منفي باشد. " (9)
پي نوشت ها:

1. صحيفه نور، ج 9، ص 239.
2. مزيناني، محمدصادق، رسالت سياسي حوزه ها در انديشه امام خميني، فصلنامه حوزه، ش 95 و 94، دي ماه 1378، ص 70.
3. براي مطالعه بيشتر اصول و محورهاي سياست خارجي ر. ك به محلوجي، محمد; جلوه هاي سياست اسلامي; بي جا، چاپ اول، 1372.
4. يزداني، عنايت الله; انزواگرايي يا انزواگريزي، مجله سياست خارجي، سال سيزدهم، ش 2، تابستان 1378، ص 363.
5. گواهي، عبدالرحيم; مجله سياست خارجي، سال يازدهم، ش 2، تابستان 1376، ص ص 562-561.
6. صحيفه نور، ج 10، ص 352.
7. صحيفه نور، ج 10، ص 252.
8. صحيفه نور، ج 10، ص 352.
9. خميني، روح الله; تحريرالوسيله، ج 1، چاپ اول، ص 485.
منبع:مجله حضور - شماره 34